محل تبلیغات شما
دیدم از دور کسی مست و چمان می آید گاه اِستاده و گه، رقص کنان می آید چنگ در دست و شرابی به لب و مستانه مست، با عشوه به قتل دل و جان می آید موی آشفته، پریشان شده در باد پسین پای کوبان چو پری چنگ ن می آید پلک تا نیمه کشانده ست به چشمان سیه مژه سوی دل ما همچو سنان می آید او به ناز آمده ایمان مرا بستاند یا به طرّاری این تشنه زبان می آید به گمانم که خبر دارد از احوال کویر که به تسلیخ دل این گونه چمان می آید غلامرضا کفایی

مانده ام تا وسط معرکه گیری چه کنم؟

در شهر عشق رسم وفا نیست

به من گفتی دل دریا کن ای دوست

آید ,چمان ,دل ,چنگ ,مست ,کسی ,می آید ,چمان می ,دور کسی ,دیدم از ,و چمان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تبلیغات اینترنتی